وَ أَنَّ الرَّاحلَ إِلَیْکَ قَرِیبُ الْمَسَافَه



 

صدای سخن‌ران مسجد گوهرشاد در همه صحن‌ها طنین انداخته بود،از انقطاع الی الله سخن میگفت و من در اندیشه‌ی دریایی از بوسه و آغوش در ساحلی از ناز و نوازش بودم.

حرف‌هایش هیچ تناسبی با حال من نداشت. مطمین بودم آن بریدگی از دنیا و انقطاع به سمت خدا که آقای خطیب میگفت، برای من از مسیر همین عشوه و آغوش میگذشت.

گواه این اطمینانم چشم‌های خیسم بود.

آقای بهجت گفته بود اشک از ملکوت می‌آید

و من این سرمایه ملکوتی را به پای نیاز خاکی و زمینی می‌ریختم!

سایه سنگین و سیاه دعاهای مستحاب نشده قلبم را می‌فشرد. این قدر دعای مستحاب نشده داشتم که دیگر عادت کرده بودم خودم بعد از دعاهایم راههای استحابتش را بررسی می‌کردم.

همیشه وقتی مامان برای بدهی‌های آقاجون دعا می‌کرد، او می‌گفت "آخه زن از کجا جور میشه"؟ و من هم در حَرَم به همین سرنوشت دچار شده بودم.

 

بُرشی از کتابِ همیشه دختر

به قلم محمد ترکاشوند


امشب باز برای ندانسته های عشق تواَم فال می‌گیرم

و باز نقش قشنگ تو و اسم عزیزت، تهِ فنجان من است

 چه خیال خوشیست باور اتفاق تمام فالهایم

تو مال من می‌شوی و امسال سال من است

شعر از
زهرا زهادت‌پور


heartheartheart

گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن

یعنی که رخ بپوش و جهانی خراب کن

بفشان عرق ز چهره و اطراف باغ را

چون شیشه‌های دیده ما پرگلاب کن

ایام گل چو عمر به رفتن شتاب کرد

ساقی به دور باده گلگون شتاب کن

بگشا به شیوه نرگس پرخواب مست را

و از رشک چشم نرگس رعنا به خواب کن

بوی بنفشه بشنو و زلف نگار گیر

بنگر به رنگ لاله و عزم شراب کن

زان جا که رسم و عادت عاشق‌کشی توست

با دشمنان قدح کش و با ما عتاب کن

همچون حباب دیده به روی قدح گشای

وین خانه را قیاس اساس از حباب کن

حافظ وصال می‌طلبد از ره دعا

یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن

 

 


دیروز عکس های خواهرام و برادرم به همراه بچه هاشون رو میدیدم و اون روزهای خوب از جلوی چشمام رد شد

این روزها دیگه باید میومدن و فضای خونه رو به رنگ‌های گرم مزین میکردن و لبخندهای مامان و بابا رو دوچندان میکردن با حضورشون

بعضی وقت ها نعمت هایی داریم که ازشون غافلیم و وقتی ازشون محروم میشیم تازه میفهمیم چه چیز گرانبهایی داشتیم

چقدر دلم میخواست بودن و بغلشون میکردم 

خیلی دلتنگتونم


چهارشنبه سوری همیشه این پیام رو با خودش داره که یک عده، کاه مغز هیچ وقت نمیخوان خودشون رو رشد بِدَن

دوست دارن تو همون احوالات پارینه سنگی بمونن

همین الان با صدای یه انفجار جگرم به دو نیم شد

آخه حداقل همون آیین مثلا چهارشنبه سوری رو هم به جا نمیارن

شده میدون جنگ

جنگی که تمومی نداره، جنگ و مسابقه‌ ی کی از همه جاهل‌تره


همیشه آرزوی یه همصحبت، یه همراه که بتونم در کنارش تمامِ خودم باشم 

پیشش، خودم را سانسور نکنم، رو داشتم

به وقتِ حرف، افکار و احساساتم رو دستچین نکنم

بدون ترس و دلهره، از دنیای افکار و احساساتم پرده بردارم

دلهره قضاوت و سرزنش!

دلهره‌ای که اشتباهی نبوده و نیست

و همیشه همراهم بوده

شده آرزو باشه براتون وقتی افکار رو،بردوشِ کلمات میذارید، مخاطب‌تون بفهمه اونارو حتی اگه هم نظر نباشه

حتی با تفاوت دیدگاهها،بتونید راحت ودر کمال احترام حرف بزنید و حرف.

گاهی وقتها بی‌هدف 

حتی گاهی وقت‌ها نگاه‌ها کفایت کنن برای ناگقته‌ها

این روزها انسانی رو در کنار خودم میبینم که خیلی شبیه آدمِ این آرزومه

احساسم قابل وصف نیست

انگار خواب میبینم

 گفتم خواب، به یاد خوابی افتادم که چند ماه پیش دیدم وهمین چشم‌ها و نگاه رو دیدم و چقدرحسِ تو خوابم شبیه این روزهامه

اصلا کدومش رویاست و کدومش بشارت!

شاید جفت‌شون

هرچی هست خوبه، خوب‌.نهایت خوشی.

روزیِ همهsmiley

 


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

James وبسایت رسمی پادگان آموزشی فرهنگی خزرآباد مرکز فرهنگي هنري شماره 2 سقز مدیریت بحران و پدافند غیر عامل مدل لباس Pam وبلاگ بقچه کاور لباس پيراهن شال شلوار برزنتي زيپ دار چيست کتابخانه عمومی علامه دهخدا میاندوآب